فهرست مطالب

مجله فلسفه علم
سال هفتم شماره 1 (پیاپی 13، بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سعیده باقری، شهین ایروانی، خسرو باقری نوعدوست، محمدرضا شرفی جم صفحات 1-22
    پژوهش حاضر از سه بخش تشکیل شده است: مرور رویکردهای مطرح در فلسفه علم، طرح رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه و در نهایت استنتاج دیدگاه هسه در رابطه با فهم مفاهیم علمی. بخش اول فضای پسااثبات گرایانه حاکم بر فلسفه علم در نیمه دوم قرن بیستم را ترسیم می کند تا در بخش بعدی، جایگاه رویکرد هسه در این میان وضوح بیش تری داشته باشد. در بخش دوم مدل هایی که هسه برای تبیین سازوکار پیش رفت علم و نظریه های علمی مطرح کرده است، تشریح شده اند. دست آوردهای دیدگاه هسه برای فلسفه علم شامل تاکید بر کارکرد تبیینی استعاره در نظریه های علمی، پیشنهاد واقع گرایی حداقلی به عنوان لازمه فعالیت علمی و نیز تبیین عینیت دوگانه برای علم می شود.در مباحث مختلفی که از سوی هسه مطرح شده است، مفاهیم علمی جایگاه مشخصی دارند و می توان این گونه بیان کرد که در رویکرد هسه: مفاهیم علمی تاریخ مند هستند، نظری هستند ومی توان آن ها را به مثابه استعاره هایی در زبان استعاری علم به کار گرفت. در نهایت با توجه به ویژگی های مفاهیم علمی، فهم افراد از این مفاهیم متفاوت خواهد بود و علاوه بر آن، با توجه به پویایی زبان علم، فهم مفاهیم علمی پویا است.
    کلیدواژگان: ماری هسه، رویکرد هرمنوتیک، علوم طبیعی، فهم مفاهیم علمی
  • ابوالفضل صبرآمیز، روح الله حق شناس، مهدی ذاکری صفحات 25-43
    در آزمایش ذهنی بازی تقلید، آلن تورینگ استدلال می کند که می توان هوشمندی را به هر ماشینی که این آزمون را با موفقیت از سر بگذراند، نسبت داد. یک اعتراض به معیار تورینگ، اعتراض لاولیس یا اعتراض مشهور به اراده آزاد است. این اعتراض بیان می کند ماشین هیچگاه نمی تواند فراتر از انتظار برنامه نویسش عمل کند و در نتیجه هیچ گاه هوشمند نخواهد بود. در این مقاله، ابتدا این اعتراض را در صورت کلاسیک آن بررسی و پاسخ تورینگ به آن را ارزیابی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد، پاسخ وی به اعتراض لاولیس صحیح به نظر می رسد. در ادامه، این اعتراض را با توجه به مباحث چامسکی درباره وجه تولید زبانی که وی از آن تحت عنوان مسا له دکارت یاد می کند، بازتقریر م یکنیم. بازتقریر زبانی اعتراض لاولیس نشان می دهد که برخلاف نتیجه گیری اولیه تورینگ، برای رسیدن به ماشین هوشمند تنها پیشرفت های تکنولوژیک راهگشا نخواهد بود، چرا که هنوز پاسخ نظری روشنی به مسئله دکارت وجود ندارد.
    کلیدواژگان: تورینگ، بازی تقلید، مسئله دکارت، اعتراض لاولیس، چامسکی
  • هاله عسگری نیا، سعیده بابایی، مسلم صلحی راد، محمد نمازی، سید حسن حسینی صفحات 47-74
    آیا می توان تمایزی میان امور طبیعی و مصنوعات قائل شد؟ و یا فارغ از دوگانه مصنوع طبیعی باید به جهان هستی نگریست؟ پاسخ به این سوالات، جایگاه فلیسوف تکنولوژی را در مواجهه با مصنوع تکنیکی مشخص می کند و مسائل چال شبرانگیزی را با خود به همراه می آورد. در این مقاله تلاش می شود تا به این سوال ها از منظرهای مختلف پاسخ داده شود.ابتدا، دیدگاه فلاسفه معاصر در رابطه با تمایز میان امر مصنوع و طبیعی ارائه می شودکه تا حدی به نظر می آید مرز میان این دوجهان از نظر این فلاسفه لغزان است و این » نمی توان با قطعیت امور را در ذیل این دو دسته قرار داد؛ اکثر این فلاسفه در ذیل قرار می گیرند. در بخش دوم این مقاله، با بررسی امر طبیعی و مصنوع در سنت « همانی حکمت اسلامی تا حدی سعی در ترسیم مرزی قطعی میان این دو جهان داریم. در این جهت تمایز میان امور طبیعی و مصنوعات استفاده می شود « صورت نوعیه » سنت از مفهوم هستند. در پایان نیز به نقد « دوگانه انگاری » و می توان گفت فلاسفه اسلامی قائل به تمایز و برخی دیدگاه های مذکور خواهیم پرداخت .
    کلیدواژگان: امر طبیعی و مصنوع در نظریات فلاسفه معاصر، سنت حکمت اسلامی و تعیین مرز میان دو جهان طبیعی و مصنوعات، نقدچند دیدگاه
  • سیدعلی کلانتری صفحات 75-88
    نابر نظریه توصیفات راسل ( 1905 ) محتوای جمله ای مثل «پادشاه فعلی فرانسه طاس است» توسط فرم منطقی آن جمله یعنی اینکه «منحصرا یک چیز وجود دارد که پادشاه فعلی فرانسه است و آن چیز طاس است» قابل بیان است. این مقاله هدفی محدودرا برای طرح و بررسی شاهدی خاص علیه نظریه توصیفات راسل دنبال می کند. برای به چالش کشیدن این نظریه راسل، ابتدا استدلال خواهیم کرد که وقتی در زمان حال حاضر که فرانسه اصولا پادشاهی ندارد شخصی یکبار جمله «پادشاه فعلی فرانسه طاس است » را و بار دیگر فرم منطقی آن را بیان کند قضاوت ما در باب ارزش صدق آنها متفاوت خواهد بود (به این مساله «مساله ناهمخوانی» خواهیم گفت). سپس این سوال را بررسی خواهیم کرد که آیا مدافعین نظریه راسل قادر به تبیین مساله ناهمخوانی هستند یا خیر؟ بدین منظور بر مبنای تمایزی که گرایس ( 1970 ) میان معنای جمله و معنای متکلم می گذارد،پاسخی را از جانب مدافعین نظریه توصیفات راسل به مساله ناهمخوانی طرح و سپس بررسی و نقد خواهیم نمود. استدلال ما، نظریه توصیفات راسلرا در برابر مس ئله ناهمخوانی در موضع ضعف قرار می دهد؛ بدین معنا که نشان می دهد، دفاع گرایسی در برابر مسئله ناهمخوانی دفاع قابل قبولی نیست.
    کلیدواژگان: نظریه توصیفات، راسل، استراوسون، مساله ناهمخوانی، گرایس
  • غلامحسین مقدم حیدری صفحات 89-107
    یکی از مباحث مهم و مناقشه برانگیز فلسفه علم عمل« مشاهده » است. فیلسوفان تحلیلی علم از منظرهای گوناگون این موضوع را مورد بررسی قرار داده اند. آنان نشان داده اند آنچه که در امور طبیعی مشاهده می شود متاثر از اهداف و تجربه های پیشین مشاهده گرمی باشد از این رو مشاهده متاثر از عوامل معرف تشناختی، معناشناختی، روانشناختی یا جامعه شناختی است. اما مشاهده تنها مورد توجه فیلسوفات تحلیلی نبوده است بلکه فیلسوفان قاره ای نیز بدان پرداخته اند. یکی از این فیلسوفان میشل فوکو می باشد که در کتاب تولد کلینیک به چگونگی ابژه مشاهده شدن بدن انسان در پزشکی می پردازد. او نشان می دهد که علاوه بر عوامل تاثی رگذار بر مشاهده که توسط فیلسوفان تحلیلی بیان شده اند باید به این نکته توجه کرد که مشاهده اساسا فعلی سیاسی است. هدف این مقاله نشان دادن این وجه سیاسی برای مشاهده است. بدی نمنظور از آرای فوکو درای نباره استفاده می کنیم. گرچه فوکو در آثار گوناگون خود به این موضوع اشاره کرده است اما می توان گفت که مشاهده موضوع محوری در کتاب تولد کلینیک است. از این رو با بررسی این مورد می کوشیم تا نشان دهیم که منظور از سیاسی بودن عمل مشاهده چیست . بدین گونه سعی می کنیم تا نشان دهیم که فیلسوفان علم در بررسی های خود درباره مشاهده باید وجه سیاسی آنرا نیز در نظر بگیرند.
    کلیدواژگان: مشاهده، زیست سیاست، سیاست سلامت، پزشکی رده بندی، قدرت، تاریخ کلینیک
  • عزیز نجف پور آقابیگلو، فاطمه گیتی پسند صفحات 109-118
    فایرابند در راستای دغدغه های فرهنگی و صیانت از سنت های مختلف اجتماعی، بر عقلانیت علم جدید می شورد و ضمن نقد آن بر اصل «همه چیز ممکن است » تاکید می کند و آزادی فردی را مقدم بر حقیقت می شمارد. فایرابند با انکار جایگاه مطلق حقیقت، می کوشد راهی برای تکثرگرایی فرهنگی بیابد و علم را از تنها مرجع تعیین صحت و سقم پدیده ها خارج کند. در این مقاله کوشش می شود نشان داده شود که فایرابند بعد از نقد عقلانیت علمی، بر خلاف ادعای خود، عملا عقلانیت جدیدی را بنیان می نهد که هدف آن آزادی بوده و همچنین روش و سنت خاص خود را دارد و البته در عین اینکه در رویکرد خود واجد تعارضات و ابهاماتی است، دلیلی در باب رجحان عقلانیت خود بر سایر عقلانیت های موجود ارایه نم یدهد. نوآوری مقاله در این است که فایرابند عملا آنارشیست معرفت شناختی نیست بلکه واجد عقلانیت خاص خودشمی باشد.
    کلیدواژگان: فایرابند، آنارشیزم معرفت شناختی، عقلانیت، روش، علم